روزت مبارک معلم من / تقدیم به فرزاد کمانگر

دیشب سرت به روی دار
سر ماه را به روی دار مهتاب شرمنده کرد

دیشب سر بی گناهت به روی دار
کتاب ضرب المثل های ما را منسوخ کرد
و ندایت تا عمق واژه های من رسوخ کرد

دیشب سرت به روی دار
دار و ندار این شب پست را به باد داد
وقتی که چون خورشید در هاله ای از خون طلوع کرد
وقتی که افشای راز نور را شروع کرد

یک لحظه درنگ؛
دیشب سرت به روی دار بود
دیشب سرت به روی دار بود...
اما چشم های بسته ات بیدار بود

و چه چشم هایی دیشب
قصه ی تلخ سرت را بر دار شنیدند
و خوابیدند

ننگشان باد از خواب

من ولی تمام شب را بیدار
اشک هایم روی سرمشق هایی که نوشتی می افتاد
من از روی هر سرمشق یک خط گریستم

با خش خش قلمم بر روی کاغذ دیشب
خواب را بر خفتگان حرام کردم
تا برایت این مشق را بنویسم
تا که غم را از دل بیدارت بر دار بردارم
و نگاه مادرت را از دار

و بگویم که ما
تا آخر ایستاده ایم.



یارسبز


1 نظر:

زانیار گفت...

تو بودی
تو هستی
تو خواهی بود
اندر یادها
روز واقعی معلم روز عروج فرزاد است.

ارسال یک نظر